حمد و سپاس خداي بي همتا را که مجد و ثنايش نتوان کرد آن هنگام که لايق بندگي اش نيستي ليک مهرش را از تو دريغ نميکند
نتايج انتخاب رشته رسيد دخترم اتاق عمل قبول شد ديگه نميخوام آيه ياس بخونم که حقش بيشتر ازينا بود حتما حکمت خدا درين بوده راضي ام به رضاي خودش
خداييش هم وقتي دوماه درکل برا کنکور درس خونده باشينبايد انتظار معجزه داشت
فقط گله م بابت شهرش هست خدايا نميشد همينجا بشه کرج نشد يزد چي؟. طبس شد بازم حتما حکمت خودش درين بوده. پس: توکلت علي الله ان الله بصير بالعباد.
جز تو کسي بيناي امور و داناي مطلق نيست پس خموش مينشينم و تمام و کمال بدست تواناي خودت ميسپارم که هيچ قدرتي بالاتر از قدرتت نيست.
امروز دو صد چندان خوشحالي کردم درست همزمان که دخترم از اتاقش پريد بيرون و داد زد اتاق عمل قبول شدم گوشيم دستم بودانداختم و پريدم و بغلش کردم نميدونستم بخندم يا گريه کنم وقتي برگشتم و بعد از چند دقيقه گوشيم چک کردم بازم ذوق زده شدم.اينبار از گلهاي زيبايي که بر مزار مادرم روييده بود بدست مهربان غريبي آشنا. اينجا بود که بين دو راهي اشک و بغض دومي را برگزيدم اما مگر چشمان مشتاقم از ديدن عکس مزار مادرتوان خاموشي را داشتنم نمک باريد بيصداولي خالي نشد دلم هق هق گريه ميخواستاما نشد حس عجيبي که امروز داشتم را هيچوقت تجربه نکرده بودم حسي ميان شوق و ذوق توام با دلتنگي محض نميدانم اسمش رو چي بذارم فقط ميتونم بگم خوشحالي بزرگي بود. مدت ها ازين شادي ها نداشتم اينقدر که هر لحظه منتظر بودم قلبم از کار بيافتد و توان تپش نداشته باشد. درست مثل لبهايي که ميخنديد و چشماني که برق ميزد.خدايا سپاسگذارم.عاااشق تو و گلهاي داوودي ام
درباره این سایت